"با بال شکسته پر کشیدن هنر است"
این را همه پرندگان می دانند
فرزانه حبوطی شاعر و نویسنده جوانی است که با بالهای شکسته اش توانسته تا اوج پر بگیرد و تا جایی رسد که جز خدا نبیند آرزویی که همان شدنش بسته به ایمان عمق قلبی است. این اولین گفتگویی نیست که افتخار انجام آن را با عضوی از جامعه معلولان داشته ام ولی بار نخستی است که قلمم عاجز از انعکاس دقیق حس زیبای درونی ام است چرا که برای درک بهتر و عمیق برخی از مسایل گاهی اوقات لازم است از نزدیک با آن مواجه شوی تا روند آن را لمس کنی. هر چه بگویم تنها مشتی از خروار است و شمه ای است از تشعشع مثبت این گفتگو.
- درباره بیماری ای که باعث معلولیت شما شذ توضیح دهید و اینکه چطور با بحرانهای ناشی از آن کنار آمدید؟
به طور مادرزادی این بیماری از هنگام تولد با من همراه شد. مادرم متوجه می شوند که در حین در آغوش گرفتن و انجام کارهای من ، مدام گریه می کنم و زمانی که من را نزد پزشک می برند به مادرم توصیه می کنند که به جهت اینکه استخوانهای من خیلی نرم و شکننده است باید احتیاط زیادی بکنند. در اوایل بیماری من را «راشیتیسم» تشخیص دادند چندین سال پیگیر درمان من بودند. در 15 سالگی به من گفتند که پوکی استخوان دارم و دلیل آن کم کاری غده پاراتیروئید است و بدن من کلسیم جذب نمی کند و مدتی پس از آن اسم علمی بیماری من را استئوژنز ایمپرفکتا که معادل فارسی آن بیماری استخوان شکننده است نامیدند و گفتند به مرور زمان استخوانهای من می شکنند و هیچ درمانی وجود ندارد.
سلام
شما در برخورد با مسایل زندگی تا به حال چند بار این جمله را تکرار کردهاید که: «خوب! خودم که از اول این موضوع را میدانستم...». اجازه دهید کمی واضحتر بگویم. به نظر شما آیا صرفا دانستن یک موضوع، عمل را توجیه میکند؟ برخی افراد وقتی درباره موضوعی مطالعه دارند گمان میکنند دیگر لازم نیست در آن مورد کاری بکنند. درست است که کسب دانش و اطلاعات میتواند مفید باشد، اما در عمل هم باید بتوانیم آن را پیاده کنیم.
زوجی را در نظر بگیرید که کتابهای متعددی در زمینه مذاکره اصولی با همسر و انتقاد موثر مطالعه کردهاند، اما وقتی بین آنها بحثی درمیگیرد باز به همان شیوههای قدیمی با هم روبهرو میشوند و یکدیگر را سرزنش و تحقیر میکنند! آیا اینجا دانش آنها درباره مهارت مذاکره به کمکشان آمده است؟